کودک و مدرسه
پنجشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۱۳ ق.ظ
کودکان و نوجوانان
سرمایههای جامعه میباشند و سلامت روح و جسم آنها تضمین کننده سلامت
جامعه آینده است. بنابراین مسایل آنان از جمله مسایلی است که باید به آنها
توجه کافی مبذول داشت. لذا توجه جدی به محیط خانواده و مدرسه که نقش بسزایی
در تکوین شخصیت دانشآموزان دارند، ضرورتی انکارناپذیر است. مطلبی که در
پی میآید خانواده و مدرسه را به عنوان مهمترین نهاد تأثیرگذار در شکلگیری شخصیتی دانشآموزان مورد بررسی قرار میدهد.
خانواده ، اولین کانال شخصیت ساز فرد
با توجه به اینکه اولین محیطی که کودک با آن در ارتباط است خانواده میباشد، لذا محیط خانواده عامل مؤثر در تکوین و تحول شخصیت کودک است و حکم کانالی را دارد که بوسیله آن ، کودک با فرهنگ اجتماع خود مانوس میشود و عادات و عواطفی را در او ایجاد میکند که شخصیت او را تحت تاثیر قرار میدهد. بطور کلی طرز تفکر والدین یا سایر اعضای خانواده به هر شکلی که باشد کم و بیش در فرزندان آنها تاثیر میگذارد. یکی از روانشناسان معتقد است: کودکی که در محیط خانوادگی خود پدر و مادر دلسوز و متعهدی ندارد، طبعا احساس عدم تعهد نموده و سعی میکند خود را حتیالمقدور از کانون خانوادگی دور ساخته و هویت گمشده خود را در محیط بیرون از خانه بیابد.مدرسه ، کانال ثانی
پس از خانواده ، مدرسه نقش بسیار مهمی در زندگی اجتماعی کودک و نوجوان بر عهده دارد و از عوامل مهم تربیتی و سازنده معیارها و ارزشهای ذهنی و تفکر و راه و روش کودکان و نوجوانان در جامعه به شمار میرود، زیرا دانشآموز بیشتر اوقات زنده و فعال خود را در مدرسه میگذراند و حال اگر مدرسه نتواند به وظایف تربیتی و پرورشی خود عمل کند یکی از عوامل انحراف و بزهکاری محسوب میگردد. تجارب طفل در مدرسه همراه با تجارب او در محیط خانوادگی شکل دهنده شخصیت و منش کودک است.امروزه مسئله بزهکاری اطفال و نوجوانان به صورت یکی از حادترین و پیچیدهترین مسائل اجتماعی جوامع مختلف انسانی درآمده است، هر چند وقوع جرائم ، پدیدهای نوظهور در اجتماع بشری تلقی نمیشود. پیدایش جوامع و ارتکاب جرم با یکدیگر قرین و همزاد بودهاند، اما از آغاز پیدایش جوامع تا به امروز شاید هیچگاه آدمی تا بدین حد با معضلی به نام بزهکاری ، در جامعه خویش مواجه نبوده است و هنگامی که این معضل در میان اطفال و نوجوانان امروز که سازندگان اجتماع فردا هستند ریشه میدواند، موجب نگرانی و بیم بیشتر میشود. لذا این مشکل توجه و حساسیت بیشتری را برای یافتن راهحلهای مناسب میطلبد.
این روانشناس میگوید: از آنجا که همواره ، پیشگیری مقدم بر درمان است، باید ابتدا به بررسی و شناسایی علل بزهکاری پرداخت. سپس آنها را ریشهکن ساخت. نکته دیگری که به صورت خاص با جامعه ما مربوط است. ساختار جمعیت کشور میباشد. کشور ما از نظر ساختار جمعیتی ، دومین کشور جوان جهان میباشد. صرف جوان بودن با وقوع جرم و بزه مرتبط میباشد که آن را به عواملی مانند فقدان تجربه ، هیجانخواهی و عدم رشد ذهنی کافی جوان نسبت میدهند.
جامعه و رفتار اجتماعی فرد
علل و بزهکاری نوجوانان و جوانان
در خصوص تقسیمبندی علل و عوامل بزهکاری میتوان گفت علل بزهکاری شامل دو گروه است. عوامل بزه زای شخصی شامل: علتهایی غیرارثی و اختلالات روانی و علل اجتماعی بزهکاری که شامل شرایط خانوادگی ، محیط آموزشی ، نقش همسالان و وضعیت اقتصادی- اجتماعی میشود. شرایط خانوادگی نظیر از هم گسیختگی ، اعتیاد ، سابقه محکومیت و تعدد زوجات.انواع جرائم ارتکابی نوجوانان و جوانان
-
جرائم بر ضد اشخاص: همانند اعمال منافی عفت ، ایراد ضرب و جرح عمدی و یا غیرعمدی.
-
جرائم بر ضد اموال:
میزان و نوع آن در هر اجتماع نسبت به اجتماع دیگر متفاوت میباشد. به طور
کلی تعداد سرقت کودکان و نوجوانان نسبت به سایر جوامع اطفال به اندازهای
زیاد است که میتوان حتی مبحث جرایم کودکان و نوجوانان را به سرقتهای
ارتکابی آنان اختصاص داد.
- جرائم بر ضد نظم عمومی جامعه:
هر اجتماعی طبق آداب ، سنن ، رسوم ، معتقدات اخلاقی و دینی ، وضع اجتماعی ،
اقتصادی و سیاسی دارای اصول و قواعدی است و اگر فردی از افراد جامعه ،
اصول و قواعد مزبور را رعایت نکند و بخواهد نظم عمومی جامعه را مختل نماید
مجرم محسوب میشود و تحت تعقیب و مجازات قرار میگیرد. از جمله این اعمال
عبارتند از: اعتیاد به مواد مخدر و توزیع آن ، ولگردی ، گدایی و جرایم
منکراتی.
عوامل خطرساز رفتارهای مساله ساز
-
رفتار سوء مصرف مواد.
-
بزهکاری.
-
بارداری طی دوره نوجوانی.
-
ترک تحصیل.
-
شکست تحصیلی در دوره دبستان و راهنمایی.
-
فقدان تعهد نسبت به مدرسه.
-
بدرفتاری در مدرسه.
-
فرار از مدرسه.
-
جابجایی مدرسه که دانشآموز به دلیل عدم تطابق خود با محیط جدید به سمت انجام بزه کشیده میشود.
-
تنبیه نمودن
که ۹۵ درصد میتواند قضاوت نمود که کسانی که در معرض تنبیه قرار میگیرند
زودتر به طرف رفتارهای خطرآفرین سوق داده میشوند.
- عدم وجود رابطه عاطفی و برخوردهای شکننده و شکست زا ، کودک را به سمت سقوط سوق میدهد و این سقوط مترادف است با بزهکاری.
پیشنهادات
-
تثبیت یک برنامه ایمن برای آموزش مهارتها به دانشآموزان.
-
القاء و آماده نمودن زمینه مناسب برای آموزش خلاق.
-
تثبیت برنامههای کارآموزی و آموزش حرفهای براساس علایق و استعدادها.
-
ایجاد و تقویت روشهای یادگیری مشارکتی.
-
آموزش به والدین جهت جلب اعتماد نوجوان.
- افزایش احساس تعلق بین مدرسه و خانواده.